کد مطلب:28896 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:118

اوج قدرت رهبری در اوج تنهایی












اكنون و در پایان این تحلیل گذرا، سزاوار است به نكته ای بس مهم و ارجمند در سیاست علوی و شیوه پیشوایی امیر مؤمنان بپردازیم. ندیده ام كه كسی بدین نكته آگاهی یافته و یا به روشنی و صراحت، در رهبری امام علی علیه السلام آن را مطرح كرده باشد. این نكته تأمّل برانگیز و اعجاب آور، همان توانِ رهبری و قدرت مدیریت و استوارْ گامی امام علی علیه السلام در پیشوایی در روزگاری است كه تا بدین جا ابعاد آن، تبیین گردید.

اسناد تاریخی نشان می دهند كه علی علیه السلام در دوران تنهایی، بالاترین، نیرومندترین و شكوهمندترین رهبری را به ظهور رسانده است. از این رو، چون می گوییم علی علیه السلام تنها ماند، نباید چنین بپنداریم كه او با آن همه نافرمانی ها، دردگذاری ها و گله مندی ها، خانه نشین شد، یا صحنه را رها كرد، و یا در ماه های پایانی حكومت، علناً قدرت رهبری و توان مدیریت جامعه را از دست داد و تا هنگامه شهادت، تنها به دردگذاری، گله مندی از نافرمانی ها و عدم حمایت مردمان و سستی نخبگان، بسنده كرد. هرگز!

متون تاریخی و اسناد فراوان گزارش دهنده سیره علوی، نشان دهنده آن است كه پرتلاش ترین و سختكوشانه ترین دوره از روزگار حكومت علی علیه السلام، روزگار تنهایی اوست. هرگز بر قهرمان بی بدیل صحنه های نبرد و چیره دست ترین چهره گردونه های سختی و دشواری، یأس، حاكم نشد. یك تنه، خلأها را پُر كرد، سخن ها گفت، حماسه ها سرود، و راهی را كه در روز اوّل حكومت اعلام كرده بود، تا آخرین لحظه زندگی ادامه داد و دمی آرام نگرفت و فارغ ننشست.

در جامعه ای كه بخش عظیمی از خواص و نخبگان آن با امام علی علیه السلام همدلی و همراهی نكردند و عوامِ دنباله رو آنها، در فضایی آكنده از شبهه جنگ با اهل قبله و نبرد با چهره های باسابقه و گاه مقدّس نما، به سستی و نافرمانی روی آوردند و رزم آوران، پس از گذار از سه جنگ خونین بدون غنیمت، كاملاً فرسوده شدند، در هنگامی كه امام علیه السلام برترین یاران خود را از دست داده بود و شبیخون های مكرّرِ سپاه جهل مدار و ارزش ستیز معاویه و غارتگری هایش مردم را به ستوه آورده بود، امام علیه السلام با این همه، نستوه ایستاد و بر بسیج مردمان علیه ستمگری ها و جنایت های معاویه تأكید كرد و در چنین هنگامه آكنده از یأس و سستی و دلهره، بدون بهره گیری از ابزار خشونت، مردم را برای حضور مجدّد در جبهه نبرد با معاویه بسیج كرد. امام علیه السلام باید از چه توانِ رهبری و قدرت مدیریت و جاذبه پیشوایی ای برخوردار باشد كه در چنین هنگامی هم بتواند بِایستد و در بسیج نیروها تا این اندازه توفیق یابد؟

آخرین سخنرانی حماسه گستر و شورانگیز علی علیه السلام كه قبل از اعزام مجدّد نیرو به صِفّین انجام شد، گواه این مدّعاست. نوف بكالی، چهره ظاهری امام علیه السلام به هنگام ایراد خطبه و سخنان هیجانبار وی و چگونگی آرایش سپاه را چنین گزارش كرده است:

امیر مؤمنان، این خطبه را در كوفه بر ما ایراد كرد، در حالی كه بر سنگی ایستاده بود كه جَعْده، پسر هبیره مخزومی، آن را بر پا داشته بود. جامه ای پشمین بر تن داشت و حمایل شمشیرش از لیف خرما و در پایش نعلینی از لیف خرما بود. نشان سجده بر پیشانی اش، همچون داغ شتر بر سر زانو بود.

نوف می گوید كه آن گاه امام علیه السلام در پایان سخن، با صدایی بلند، ندا داد:

الجِهادَ، الجِهادَ، عِبادَ اللَّهِ... و إنّی مُعَسكِرٌ فی یَومی هذا؛ فَمَن أرادَ الرَّواحَ إلَی اللَّهِ فَلیَخرُج.

جهاد، جهاد، بندگان خدا!... من همین امروز، لشكر آماده می كنم. هركه می خواهد به سوی خدا پر كشد، بیرون شود.

آن گاه، سازماندهی سپاه را بدین گونه گزارش می كند:

برای حسین علیه السلام ده هزار سپاه، و برای قیس بن سعد، ده هزار سپاه، و برای ابو ایّوب، ده هزار سپاه قرار داد و برای دیگران هم رقم های دیگر، و آماده بازگشت به صفّین بود و جمعه نیامده بود كه ابن ملجم، او را ضربت زد. سپاهیان بازگشتند و ما چون گوسفندانی بودیم كه شبانِ خود را از دست داده است و گرگ ها از هرسو آنان را می ربایند.[1].

بدین سان و بر پایه آنچه آمد، اظهارات دردمندانه امام علیه السلام و گله های مكرّر او از یارانش، به دلیل ضعف و اظهار عجز از رهبری و اداره مردم با آن ویژگی ها كه ترسیم شد، نبود؛ بلكه امام علیه السلام به جای به كارگیری زبان خشونت و شمشیر برای بسیج مردم، از این زبان، در جهت به حركت درآوردن آنان بهره می گرفت.

بسیج نیرویی سنگین در شرایطی كه شرح آن گذشت، در مدّتی كم تر از یك هفته (در همان هفته پیش از شهادتش)، نشان دهنده توانمندی فوق العاده حضرت در بسیج توده های مردم از یك سو، و موفّقیت سیاست های علوی در كشورداری از سوی دیگر است.

آنچه آمد، نگاهی بود گذرا به زمینه ها، علل و عوامل سستی مردم در هنگامه ای بدان سان، و ترسیمی از سیره علوی در اداره كشور.

سخن را در این زمینه به پایان می بریم و از خداوند متعال در بهره گیری از معارف آفتابگون علوی و آموزه های دریاوار آل اللَّه علیهم السلام توفیق می طلبیم.









    1. ر. ك: نهج البلاغة، خطبه 182.